جستجو در وبلاگ



در اين وبلاگ
در كل اينترنت

پیوندهای روزانه
خوراک وبلاگ


با اضافه کردن خوراک ما به خبرخوان خود بدون مراجعه به وبلاگ از آخرین مطالب ما باخبر شوید.
امکانات جانبی

Powered By LoxBlog.COM

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 33
بازدید کل : 55521
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آذر 1390برچسب:,

 

معجزه علمی قرآن -سيستم خود دفاعي مورچه

در كنار معجزات كلامي قرآن، كه محمد صل الله عليه و آله به واسطه آن مشركان را به مبارزه طلبيد و از آن ها خواست كه يك آيه مانند آن بياورند و آن ها نتوانستند، قرآن كريم دربرگيرنده معجزات علمي زيادي است كه خداوند براي محمد آن ها را بيش از هزار سال پيش آشكار كرد.اين معجزات امروزه كشف شده اند و باعث تقويت ايمان ايمان آورندگان شده است و اثباتي براي الهي بودن قرآن كريم است. خانم Wadea Omranyكشف جديدي علمي در قرآن كرده است. ايشان مي گويند كه ما در سوره نمل آيه 18كشف جديد علمي كرده ايم. اين معجزه جديد چيزي است كه مورچه در آيه 18 گفت و علم امروز نحوه ارتباط مورچه ها با يكديگر را كشف كرد خصوصا زماني كه يك خطر محل زندگي مورچه ها را تهديد مي كند.

ما تلاش مي كنيم جملاتي كه مورچه در قرآن كريم به زبان آورد را توضيح دهيم و سعي مي كنيم آنچه را كه او گفت با كشفيات جديد علمي ربط دهيم و مدرك پيشي گرفتن قرآن كريم به علم امروزي را رو مي كنيم كه اين حقايق را بيش از هزار سال پيش بيان كرد.

خداوند در سوره نمل آيه 18 مي فرمايد:} حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ{ "تا چون به دره مورچه ها رسيدند، مورچه اي گفت: اي مورچه ها به لانه هايتان وارد شويد‌، مبادا سليمان و لشگرش پايمالتان كنند و خود آگاه نباشند."

در آيه بالا مورچه خطر قريب الوقوعي كه در كمين مورچه ها است را در طي چهار مرحله متوالي به شرح زير مي گويد:

1- "اي مورچه ها " اين اولين اعلام خطري است كه توسط مورچه داده مي شود تا توجه ديگر مورچه ها را به سرعت جلب كند. مورچه هاي ديگر با گرفتن اين پيام صبر مي كنند تا ديگر پيام ها را توسط همان مورچه دريافت كنند.

2- "به لانه ايتان وارد شويد‌" در اين جا گوينده پيام، جملاتش را با ديگر پيام ها ادامه مي دهد و به مورچه هاي ديگر مي كويد كه چه كار بايد بكنند. ما اين رابطه را كه توسط علم امروزي كشف شده در قسمت دوم اين نوشته مي بينيم ( كه در ارتباطات بين مورچه ها است.)

3- " مبادا سليمان و لشگرش پايمالتان كنند" در اين جمله مورچه دليل اين خطر را به مخاطب خود مي گويد و اين آن چيزي است كه ما امروزه توسط بررسي علمي اثبات مي كنيم.

4- "و خود آگاه نباشند" مورچه ها، به عنوان عكس العملي در مقابل خطر قبلي، يك نوع دفاع مشخصي از خود بروز مي دهند. در اين چند جمله آخري،مورچه به مخاطبان خود مي گويد كه به منبع خطر حمله نكنيد زيرا خطر از يك دشمن واقعي نيست- زيرا سليمان و همراهانش از وجود لانه مورچه ها در سر راه خود خبر ندارند و قصد حمله به آن را نيز ندارند بنابراين مورچه ها آن ها را خطر واقعي نمي دانند.

در كلمات آخر، مورچه پيام رسان، همراهانش را از رسيدن سليمان با خبر كرد و اين چيزي است كه ما به صورت علمي و از طريق بررسي رمز هاي شيميايي ارتباطي مورچه ها توضيح مي دهيم.

ما ترتيب دستورات مورچه ها را كه به چهار مرحله تقسيم مي شد- چهار مرحله شامل عبارات ها و علامت ها- نشان داديم. علم در اين زمينه چه مي گويد؟ اين مقاله را بخوانيد:

مورچه ها از ارتباط شيميايي در موقعيت هاي اخطار و دفاعي و همچنين زماني كه تبادل سريع اطلاعات نياز باشد و نيز زماني كه با خطري مواجه باشند استفاده مي كنند.

اين اخطار معمولا توسط صدور علامت هاي شيميايي دفاعي مشخص مي شود. غده هاي دفاعي مسئول ايفاي نقش اخطار و دفاع هستند. به عنوان مثال مورچه استراليايي رادر نظر بگيريد. وقتي اين مورچه ها با خطر مواجه مي شوند، قطرات كوچكي را از غده دفاعي خود ترشح مي كنند – اين يك فرمان براي ديگر مورچه ها است تا فرار كنند و با شاخك هاي خود ارتعاشي ايجاد كنند كه به معناي قرار گيري در موقعيت خطر است.

اولين ماده كه توسط مورچه ها شناسايي مي شود aldehyde hexanal است و باعث جلب توجه و علاقه آن ها مي شود.در نتيجه شاخك هاي خود را تكان مي دهند و بالا مي برند تا ديگر بوها را نيز بگيرند.

وقتي كه آن ها hexanol( اولين پيغام به شكل الكل بود) را دريافت مي كنند موقعيت خطر به خود مي گيرند و در تمامي جهت ها مي دوند تا منبع مشكل را پيدا كنند. زماني كه undécanoneدريافت كنند، مورچه ها را به سمت منبع خطر مي برد و آن ها را تحريك مي كند تا تمام اشيا خارجي را گاز بگيرند. سپس در نهايت وقتي كه به هدف نزديك تر مي شوند butyloctenalرا تشخيص مي دهند كه پرخاشگري و آمادگي آن ها را براي قرباني كردن خود افزايش مي دهد.

اين مقاله مي گويد كه ارتباط شيميايي مهم ترين روش ارتباط در زمان خطر و گزارش دادن اين خطر است. در اين فرايند مورچه ها انواع مختلف اين مواد كه هر كدام رمز تفاوتي دارد و بيانگر نوع خاصي از صحبت كردن است را استفاده مي كنند. اگر انتشار موادي كه توسط مورچه اي كه آن خطر را اعلام كرد تعقيب كنيم مي بينيم كه كاري مي باشد كه مورچه مورد اشاره در آيه 18 سوره نمل آن را انجام داده.

موادي كه مورچه در موقعيت هايي مثل اين از بدن خود ترشح مي كند به چهار دسته تقسيم مي شوند كه هركدام زبان و علامت مخصوص به خود را دارند.

مراحل پي در پي عكس العمل مورچه ها:

aldéhyde hexanalاولين ماده شيميايي است كه مورچه در صورت احساس خطر از خود ترشح مي كند. و آن را مي توان به عنوان آژير خطر دانست. مورچه ها با دريافت اين ماده شروع به جمع شدن در يك نقطه مي كنند و منتظر رسيدن بقيه علامت ها مي شوند و اين شبيه اولين مرحله است كه توسط مورچه در جمله "اي مورچه ها" گفته شد.

سپس مورچه دومين ماده شييايي hexanol""را ترشح مي كند.

با دريافت اين ماده مورچه ها شروع به دويدن در تمامي جهت ها مي كنند تا منبع اين ماده را پيدا كنند. مورچه اي كه ماده شيميايي را ترشح مي كند بايد مسيري را كه بقيه مورچه ها بايد از آن كنار بروند را معين كند و اين كاري است كه مورچه حضرت سليمان انجام داد و از بقيه مورچه ها خواست كه وارد لانه هايشان بشوند و گفت: "به لانه هايتان وارد شويد‌" و اين دستوري از گوينده است و به بقيه مي گويد كه به طرف لانه هايشان بروند. بنابراين بايد مسير را مشخص كرده باشد و اين شبيه هدايت مورچه ها مي باشد.

Undécanone سومين ماده اي است كه مورچه ترشح مي كند. اين ماده نشان دهنده عامل خطر است و چيزي كه مورچه در سومين عبارت گفت" مبادا سليمان و لشگرش پايمالتان كنند" مي بينيد كه چه قدر مطابقت و سازگاري دارد؟ در اين مرحله مورچه ها آماده مواجه با خطر مي شوند. پس ماده چهارم چه مي شود؟



Amagnified picture of the head of an ant holding a piece of wood , see God's doing who perfected the doing of all things


در مرحله چهارم مورچه اخطار دهنده ماده شيميايي مخصوصي را ترشح مي كند كه butylocténalنام دارد. توسط اين ماده گوينده دستور دفاع مي دهد و نوع دفاع را تعيين مي كند. بنابر اين در عبارت آخر مي گويد" و خود آگاه نباشند" با اين كار مورچه از وارد شدن بقيه مورچه ها به مرحله حمله جلوگيري مي كند كه مي توانست منجر به مرگ شود.

در اين جا حضرت سليمان خنده اي از روي محبت و شكر مي كند گويي كه او اين مورچه ها را آرام كرده است و اين كه او گفته است به مورچه ها كه لازم نيست نگران باشند و آن حضرت آن ها را ديده است و با آن ها مهربان مي باشد و به آن ها صدمه اي نمي رساند.

حال اجازه دهيد خلاصه مطالب را برايتان بگويم:

"تا چون به دره مورچه ها رسيدند، مورچه اي گفت: اي مورچه ها به لانه ايتان وارد شويد‌، مبادا سليمان و لشگرش پايمالتان كنند و خود آگاه نباشند."
يكي از مورچه ها مي گويد اي مورچه ها
Hexanal

به لانه هايتان وارد شويد
hexanol

مبادا سليمان و لشگرش پايمالتان كنند
undécanone

و خود آگاه نباشند


butylocténal


 اين حقايق بيش از هزار سال پيش در قرآن آمده است.


 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آذر 1390برچسب:,

 

شهادت آب - هرآن چه در زمين و آسمان است خداوند را تسبيح مي‌كند

پيام آباين پروژه در اسلام "99 نام خدا" ناميده مي شود. ما اميدواريم كه يك كتاب تصويري از كريستال ها چاپ كنيم كه 99 تا از اسامي خدا را نشان مي دهند، شكل زير نمونه اي از اين است كه اين كريستال ها چطور به نظر مي آيند. از اين كريستال ها 99 تا وجود دارند و ما 2 سال از وقتمان را صرف جمع كردن آنها كرديم ، ما به طور رسمي از "ماسايا" درخواست كرديم كه اين طرح ها را دوباره تصحيح كند و ما اميدواريم كه اين كار تا آخر سال به اتمام برسد. با اين امر من اولين كار خود در دنياي اسلام را به انجام خواهم رساند...

به ادامه ی مطلب بروید


« ادامه مطلب »

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آذر 1390برچسب:,

 

كيفر گناه

حضرت باقر عليه السلام فرمود: چون خداى عزوجل خواهد كه بنده اى را كه داراى گناهيست اكرام كند او را به بيمارى گرفتارى كند، و اگر اينكار را نكند به نيازمندى مبتلايش سازد، و اگر اينكار را با او نكرد مرگ را بر او سخت كند تا بدان واسطه گناهش را جبران كند (و بگناهش مكافات كند) فرمود و چون بخواهد بنده اى را كه حسنه اى در نزدش ‍ دارد خوار كند تنش را سالم كند و اگر اينكار را درباره اش نكند روزيش را فراخ گرداند، و اگر آنرا هم درباره اش انجام ندهد مرگ را بر او آسان كند تا بدان سبب در عوض آن حسنه او را پاداش دهد.


حضرت صادق (ع ) فرمود: چون گناه بنده بسيار گردد (و خدا بخواهد او را پاك كند) و چيزى از كردار (نيك ) نداشته باشد كه آنرا جبران كند و كفاره آنها شود او را باندوه گرفتار سازد تا كفاره گناهانش گردد.

حضرت صادق (ع ) فرمود: همانا مؤ من خواب هولناك ببيند و (بواسطه همان ترسى كه كرده ) گناهش آمرزيده شود، و تنش رنج كار ببيند پس گناهش آمرزيده شود.

اميرالمؤ منين عليه السلام در تفسير گفتار خداى عزوجل : ((و هر چه به شما رسد از پيش آمدها پس به سبب چيزى است كه فراهم كرده اند دستهاى شما و خداوند در گذرد از بسيارى گناهان )) (سوره شورى آيه 30) فرمود: هيچ پيچ خوردن رگى نيست ، و نه برخورد به سنگى ، و نه لغزش گامى ، و نه خراش دادن چوبى ، جز بخاطر گناهى ، و هر آينه آنچه را كه خداوند در گذرد بيشتر است ، پس هر كه را خداوند در دنيا به كيفر گناهش شتاب كرد پس ‍ ان خداى عزوجل و والاتر و كريمتر و بزرگوارتر از آنست كه دوباره در آخرت او را كيفر كند.

حضرت صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرموده است : خداى عزوجل فرمايد: هيچ بنده اى نباشد كه من بخواهم او را به بهشت ببرم جز آنكه او را ببلائى در تنش دچار كنم ، پس اگر آن كفاره گناهانش شد (كه پاك ) و گرنه هنگام مرگش بر او سخت گيرم تا نزد من آيد و گناهى بر او نباشد سپس او را به بهشت برم ، و هيچ بنده اى نباشد كه بخواهم او را به دوزخ برم جز آنكه تنش را سالم كنم ، پس اگر بدان سبب آنچه از من خواهد به پايان رسد (حسابش پاك شود) و گرنه از ترس آنكه بر او تسلط دارد آسوده خاطرش كنم ، پس اگر طلبى كه نزد من دارد بدان پايان يابد (كه رها شود) و گرنه روزيش را بر او فراخ كنم ، پس اگر طلبش از اين تمام شود (كه او را بس باشد) و گرنه (در آخر كار) مرگ را بر او آسان كنم تا نزد من آيد و هيچ كردار نيكى نزد من نداشته باشد سپس او را بدوزخ برم .

حضرت صادق (ع ) فرمود: گناهانيكه نعمت ها را دگرگون سازند تجاوز (بديگران ) است ، و گناهانيكه پشيمانى ببار آورند كشتن (و آدمكشى ) است ، و آن گناهانى كه بلاها نازل كند ستم است ، و آنها كه پرده را بدرند شرابخواريست ، و آنها كه روزى را نگهدارند (و در نتيجه كم شود) زنا است ، و آنها كه در نابودى شتاب كنند قطع رحم است ؛ و آنها كه دعا را برگردانند و فضا را تيره و تار كنند نافرمانى و آزردن پدر و مادر است .

اسحاق بن عمار گويد: شنيدم از حضرت صادق (ع ) كه مى فرمود: هميشه پدرم مى فرمود: پناه مى بريم بخدا از گناهيكه در نابودى شتاب كنند و مرگ ها را نزديك سازند و خانه ها را ويران كنند و آنها: قطع رحم ، و آزردن و نافرمانى پدر و مادر، و واگذاردن احسان و نيكى است .

برگرفته از کتاب گرانسنگ اصول کافی جلد ۴

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آذر 1390برچسب:,

 

خاطره ای بسیار شنیدنی و تاثیر گذار از مظلومیت رهبر انقلاب

دانلود با حجم 700kb

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:,

عيد قربان؛ موعد گذر از هواهای نفسانی و ورود در بارگاه رضای الهی
گروه اجتماعی: عيد سعيد قربان موعد چشم‌پوشی كردن از خواهش‌ها و هواهای نفسانی است و اگر انسان گام نخست را بر خواسته‌های نفس خود بگذارد، با گام ديگر در بارگاه رضای الهی وارد خواهد شد.

مدت زمانی است دلم در گير و دار دنيا و فريب‌هايش گرفتار شده است. نمی‌دانم چه شد كه از خدای خود دور شدم و چطور توانستم همه لطف و محبتش را با اين دنيای فانی عوض كنم، ولی می‌دانم خداوند هميشه فرصت بازگشت را برای بندگانش فراهم می‌كند و شايد يكی از اين فرصت‌ها

در اين هفته دست دهد كه اسماعيلت را به قربانگاه ببری.


توهم نيست، اسماعيل می‌تواند كنايه از عزيزترين چيزی باشد كه تو داری، از هوی و هوست، از ثروت و مكنتت، از خانواده و فرزندت، از جاه و جلالت، از پست و مقامت، از همه آنچه كه می‌تواند ميان تو و خدای تو فاصله ايجاد كند. فرصتی است غنيمت بدان، ... شايد تا سال ديگر چنين فرصتی فراهم نشود و شايد تا سال ديگر نباشی و چنين روزی را نبينی.

به حاجيان نگاه كن، خود را می‌ميرانند پيش از اين كه بميرند. از همه چيز و همه كس خود می‌بُرند تا بتوانند در پيشگاه قادر متعال، سر به سجده عبوديت بگذارند، پيشانی بر خاك بسايند و بدون اين كه به ثروت، جاه و جلال، درجه و مرتبه و جايگاه خود فكر كنند، همه مانند هم لباس می‌‌پوشند تا در يك مكان كه همه مانند هم هستند، خدا را به يگانگی‌اش بخوانند و بخشودگی گناهانشان را طلب كنند.

می‌گويی چطور بايد اسماعيلت را به قربانگاه ببری، ... به تو می‌گويم كه بهترين كار اين است كه پيش از هر چيز به همه آنچه كه خداوند مهربان به تو عطا كرده است فكر كن، آن‌گاه می‌بينی كه اين آيه را زمزمه می‌كنی كه «آيا جزای نيكی جز نيكی است؟» پس در برابر همه نيكويی‌هايی كه خداوند متعال برايت فراهم كرده و در حقت روا داشته است، تو نيز در حق او، نه بلكه خودت، نيكی كن. از هوی و هوس بگذر، برای اين‌كه خداوند را از خودت راضی نگاه داری. همان‌گونه كه او تو را به خواسته‌ات می‌رساند و تو از او راضی و خشنود می‌شوی، يك بار هم تو برای رضای او گام بردار. يك بار هم تو خواست او را بر خواست خود ترجيح بده. يك بار هم تو رهسپار وادی عشق الهی شو.

باور كن از انجام اين كار ضرر نخواهی كرد. باور كن كه رضای خداوند را به راحتی می‌توانی به دست آوری. باور كن تو هم می‌توانی جزء كسانی باشی كه خدا آنها را دوست دارد و آنها هم خدا را دوست دارند.

در اين راه فقط بايد از خود گذشت. اگر چه سخت است، ولی شيرينی را تجربه می‌كنی كه طعمش از عسل هم شيرين‌‌تر است. پس دستت را بر زانوی ادب بگذار و يا علی بگو و از مولا مدد بخواه كه در عيد قربان، تو هم سربلند از آزمايش الهی بيرون بيايی.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:,

شکّی در این نیست که روز عرفه روز بسیار بزرگی است و یکی از روزهای پرفیض و برکت خداوند می‌باشد و در واقع بزرگترین مجمعی از مجامع خیر و نیکی، ایمان و تقوی و زمان بسیار مهمّی است برای انجام طاعت و عبادت، آری، عرفه روزی است که در آن پندها و ناشناخته‌ها آموخته و شناخته می‌شود، دعاها و خواهشها، تضرع و زاریها به آسمان می‌رود، رحمتها و برکتها فرود می‌آید، گناهان و لغزشها بخشیده می‌شود، امیدها و آرزوها، فروتنیها و پشیمانیها ابراز می‌گردد، بیگمان روز عرفه روزی بسیار بزرگ و مبارک است به طوری که خورشید بر هیچ روزی بزرگتر و بافضیلت‌تر از آن نتابیده است.



بنابراین در حقیقت روز عرفه، چنان مزایای ارزشمند، خصوصیات عظیم، صفات عالی و فضائل بی‌انتهایی را به همراه دارد که برشمردن و احاطه ‌نمودن بر آنها بسیار مشکل بلکه غیرممکن می‌باشد، از همه مهمتر اینکه روز عرفه عید بزرگ را برای امت مسلمان کامل فرمود، چنانکه می‌فرماید:

… الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا… (مائده/ ۳)

«امروز (احکام) دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین خداپسند (و جاودان) برای شما برگزیدم».



باید دانست بعد از نزول این آیه، دیگر حکم هیچ حلال و حرامی نازل نشد. از طارق ابن شهاب رضی الله عنه آمد و گفت: ای امیرمؤمنان! شما آیه‌ای را در کتاب آسمانیتان می‌خوانید که اگر بر ما یهودیان نازل می‌شد هر سال آن روز را جشن می‌گرفتیم، پرسید: کدام آیه؟ آن مرد یهودی گفت: این آیه: «الیوم أکملت لکم دینکم…» تا آخر آیه. عمر رضی الله عنه گفت: به خدا سوگند من به طور دقیق می‌دانم که این آیه در کجا و در چه روزی و در چه ساعتی بر پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم نازل گردیده است، و آن در (عرفات) شامگاه روز عرفه مصادف با روز جمعه بود.»[۲]

خداوند در این روز خجسته و پربرکت بسیاری از بندگان خود را از آتش دوزخ رها می‌کند و آنان را مورد عفو و بخشش قرار می‌دهد، و با بندگان مؤمنش بر فرشتگان مقرّب و معتبر خود فخر و مباهات می‌ورزد، چنانکه از امّ‌المؤمنین عایشه رضی الله عنها روایت شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرموده است: «ما من یوم أکثر من أن یعتق الله فیه عبداً من النّار من یوم عرفه و إنّه لیدنو ثمّ یباهی بهم الملائکه فیقول: ما أراد هؤلاء؟»[۳]: خداوند در روز عرفه، بیشتر از هر روز دیگری بندگان خود را از آتش دوزخ آزاد می‌‌کند، خداوند مهربان در آن روز ـ آنطوری که فقط خودش می‌داند ـ به بندگانش نزدیک می‌شود، آنگاه با حضور آنان بر فرشتگانش فخر می‌ورزد و از روی فخر و مباهات می‌فرماید: اینان چه می‌خواهند؟ (مگر جز خشنودی من، و آمرزش گناهانشان آرزوی دیگری دارند؟!)»

ابن عبدالبرّ می‌گوید: «این روایت دلالت دارد بر اینکه آنان آمرزیده می‌باشند زیرا ممکن نیست که خداوند به کسانی فخر و مباهات ورزد که اهل گناه و خطا باشند مگر بعد از اینکه از تمام گناهان و لغزشهای خود توبه کنند و خالصانه از پیشگاه خداوند طلب آمرزش نمایند،»[۴] همچنین از عبدالله بن عمرو رضی الله عنهما روایت شده که: پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرموده است: «إنّ الله تعالی یباهی ملائکته عشیه عرفه بأهل عرفه، یقول: أنظروا إلی عبادی أتونی شعثا غبرا»[۵]: بیگمان خداوند متعال در شامگاه روز عرفه به وسیله کسانی که در عرفه (و در صحرای عرفات) حاضر شده‌اند بر فرشتگان فخر می‌ورزد و می‌فرماید: ببینید که بندگانم چگونه با حالت ژولیده و غبارآلود پیش من آمده‌اند.



ابن قیم در «قصیده میمیّه» معروف خود می‌گوید:

فـللّه ذاک الـمـوقــف الأعــــظـم
ویـــدنو بــه الجبّـار جـــلّ جــلاله
یقـــول: عبــادی قـد أتونی محبّه
فأشهــدکم أنّی قـد غفرت ذنوبهم
فبشـراکم یا أهـل ذلامـوقف الّـذی





کموقف یوم العرض بل ذلک أعظم
یبـــاهی بهـم أمـلاکه فهــو أکـــرم
و إنّــــی بهـــم أجــــود و أرحــــــم
وأعــطـیتـهــم مـــا أملـوه و أنـعــم
بـه یــغـفــر الله الــذّنـوب و یـرحــم









خدایا! (این عرفات) چه توقفگاه بزرگی است!! بسان توقفگاه (روز) محشر است، ولی آن بزرگتر می‌باشد.

خداوند قادر و مسلّط ـ جل جلاله ـ (در این روز عرفه با رحمت و عطوفت بیشتر) به حاضرین در آن نزدیک می‌شود، و با آنان بر فرشتگانش فخر می‌ورزد، پس خداوند گرامیتر و بخشنده‌تر است.

می‌گوید: بندگانم از روی محبّت و علاقه پیش من آمده‌اند و من نسبت به آنان (از آنچه تصور کرده‌اند) سخاوتمندتر و رحیم‌تر هستم.

پس شما را گواه می‌گیرم که بیگمان گناهان ایشان را بخشیدم و آنچه را که آرزو کرده‌اند به آنان دادم و بخشش من بیشتر از آن است.

پس ای کسانی که در این توقفگاه (جمع شده)‌اید مژده باد شما را که خداوند به برکت این روز به شما رحم می‌کند و گناهانتان را می‌بخشد.



فضیل بن عیاض در روز عرفه در عرفات ایستاده بود، شامگاه آن روز ناگاه گریه و زاری مردم توجّه او را جلب کرد و گفت: «آیا به نظر شما اگر همه این افراد پیش کسی بروند و از او یک دانه (مثلاً گندم) بخواهند آیا او این خواسته ناچیز آنان را ردّ خواهد کرد؟ گفتند: خیر، گفت: به خدا قسم آمرزش گناهان نزد پروردگار از دادن یک دانه گندم هم آسانتر است».[۶]

بنابراین هر فرد مسلمانی که در این روز خجسته و مبارک خواهان سود بیشتر و طالب فیض و برکت زیادتر می‌باشد، لازم است در پیشگاه پروردگار خویش، با حالت تواضع و فروتنی و عجز و پشیمانی هرچه بیشتر خواستار رحمت و مغفرت ذات کبریایی‌اش شود، و پیوسته بیم خشم و عذاب او را در دل داشته باشد، و از هر گناه و اشتباهی و هرگونه خطا و لغزشی که مرتکب شده است صادقانه و از ته دل توبه کند و خواهان عفو و بخشش شود، لازم است در این زمان بسیار کوتاه توقفگاه و در این لحظات طلائی و سرنوشت‌ساز آن که ممکن است هر آن زندگی هر مسلمانی دگرگون و عوض شود، با رفتن به این سو و آن سو، و یا در اثر غفلت و سهل‌انگاری وقت خود را ضایع نکند، و هوشیار باشد با پرت و پلاگفتن و حرفهای بیهوده یا حداقل غیرضروری، این فرصت بزرگ و استثنائی را از دست ندهد، بلکه با کمال تضرّع و فروتنی و با صداقت و خلوص نیّت به مولا و پروردگار خویش روی آورد و هر چه در توان دارد خود را به ذکر و دعا و توبه و استغفار مشغول سازد، چنانکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نقل شده که فرموده است: «خیر الدّعاء دعاء یوم عرفه، و خیر ما قلته أنا و النّبیّون من قبلی: لا إله إلاّ اله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد و هو علی کلّ شیء قدیر»[۷]: بهترین دعا، دعای روز عرفه است و بهترین گفتاری که من و پیامبران قبل از من گفته‌ایم این گفتار است: «هیچ معبود برحقی جز الله نیست، او تنها و بدون شریک می‌باشد، ملک و فرمانروائی و حمد و ستایش فقط سزاوار اوست، و او بر هر چیزی تواناست».



بنابراین روز عرفه، روز دعا و نیایش و روز التماس عفو و بخشش است و بهترین ذکر در آن گفتن: «لا إله إلاّ الله» است، و پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نیز روز عرفه را بهترین روز می‌دانستند و در آن روز بهترین و پرمحتواترین ذکر را انجام می‌دادند، زیرا سردار روزها روز عرفه، و سردار همه اذکار «لا إله إلاّ الله» است، از این رو بسیار شایسته و بجاست که بهترین ذکر را در بهترین و مناسبترین روز انجام دهیم، تا اینکه از روش پیامبر گرامیمان صلی الله علیه وسلم پیروی کرده باشیم، زیرا شکی نیست جمله «لا إله إلاّ الله» که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم آن را در روز عرفه بسیار تکرار می‌کرد، به طور قطع بزرگترین و ارزشمندترین و مناسب‌ترین جمله است، چون آن در واقع ریسمان محکم، کلمه تقوی، کلید بهشت، اصل و اساس دین می‌باشد، به خاطر فضل و برکت همین جمله است که آسمانها و زمین آفریده شده‌اند، تمام مخلوقات روی زمین آفریده شده‌اند، پیامبران مبعوث شده‌اند و کتابهای آسمانی فرود آمده‌اند، بنابراین فضایل و برتریهای این جمله و نقش و موقعیت آن در دین بالاتر و فراتر از آن است که وصف‌کنندگان بتوانند آن را تعریف و توصیف کنند، و یا عارفان قادر به شناساندن آن باشند، بلکه فضائل و مزایای آن به قدری زیاد و بیشمار است که در خیال و تصور هم نمی‌گنجد. امّا با این حال باید هر فرد مسلمانی بداند که تنها با جاری نمودن و بر زبان آوردن جمله «لا إله إلاّ الله» بدون آنکه گوینده‌اش حق آن را ادا نماید و شروط و ضوابطش را آنطوری که شایسته و بایسته است بجای آورد قبول نمی‌شود، زیرا کلمه «لا إله إلاّ الله» اسمی نیست که بدون معنی باشد، و گفته و یا لفظی نیست که حقیقتی و مفهومی نداشته باشد، بلکه این کلمه بزرگ دارای چنان مدلول و مصداقی است که درک و فهم آن امری ضروری است و حفظ معنا و مفهوم، و تحقق‌پذیرفتن هدف و آرمان آن واجب می‌باشد، چون به اجماع و اتفاق علما تنها گفتن و بر زبان آوردن این کلمه بزرگ و بنیادی، بدون آنکه گوینده‌اش معنا و مدلول آن را بفهمد و بدون اینکه به مقتضای آن عمل کند، قطعاً هدف موردنظر برآورده نخواهد شد، چنانکه خداوند می‌فرماید:

وَلَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ. (زخرف/ ۸۶)

«کسانی که معبودهای غیرخدای واحد را به فریاد می‌خوانند (و می‌پرستند) اختیار و توانائی هیچگونه شفاعت و میانجیگری را ندارند، مگر کسانی که آگاهانه به حق شهادت و گواهی داده (و خدا را به یگانگی پرستیده) باشند».



منظور این است: مگر کسانی که «لا إله إلاّ الله» را که بر زبان می‌آورند و به آن گواهی می‌دهند، از اعمال دل نیز به آن گواهی دهند: (در واقع زباناً و قلباً آن را تصدیق و گواهی نمایند) و معنی و مفهوم آن را به حقیقت درک کنند. پس شکّی نیست که این امر بسیار قابل اهمیّت می‌باشد و باید هر مسلمانی به آن توجّه فوق‌العاده داشته باشد، زیرا که بدیهی است گفتن کلمه «لا إله إلاّ الله» زمانی برای گوینده آن سودبخش می‌باشد که به درستی مدلول و مصداق آن را به طور کلی اعم از بعد نفی و بعد اثبات درک کند و بشناسد و با ایمان و اعتقاد کامل و راسخ به آن عمل کند، امّا اگر کسی آن را به ظاهر بر زبان آورد و اعتقاد قلبی و حقیقی به آن نداشته باشد مسلماً چنین فردی هر چند هم برحسب ظاهر بدان عمل کند منافق می‌باشد، و اگر کسی آن را بگوید ولی بر ضد و خلاف آن تبلیغ کند، و اعمال شرک‌آمیز را انجام دهد، کافر می‌باشد. همچنین کسی که آن را می‌گوید اما بعضی از عبادتها را خالص برای خدا انجام نمی‌دهد، به این معنی که غیرخدا را می‌خواند، و یا در زمینه‌هایی که فقط خداوند قادر به انجام‌دادن و فراهم ‌نمودن آنها می‌باشد، از غیر خدا نصرت و یاری می‌جوید، و یا کسی که بخشی از عبادات را که به جز خداوند بزرگ هیچ‌کس و هیچ‌ چیزی شایستگی آن را ندارد برای غیرخدا انجام می‌دهد، قطعاً چنین فردی مشرک می‌باشد اگرچه «لا إله إلاّ الله» را بر زبان آورد، زیرا معنای این کلمه بزرگ این است: هیچ معبودی جز الله نیست، او تنها و بی‌شریک است، باید هر نوع عبادت و پرستشی فقط برای او انجام شود و مختص به او گردد، به‌گونه‌ای که هیچ‌کس و هیچ‌چیزی در آن شریک و انباز او نگردد، بلکه ابراز عجز و ناتوانی، تضرع و فروتنی، امید و توکّل، انابت و پشیمانی و دعا و طلب فقط به بارگاه آن ذات یکتا و ملکوتی انجام گیرد و لاغیر، پس‌ گوینده کلمه «لا إله إلاّ الله» جز خدای متعال کسی را نمی‌خواند، جز برای خدا ذبح نمی‌کند، هیچ بخشی از عبادت و پرستش را جز برای خدا و جلب رضای او انجام نمی‌دهد پرسیدن و طلب‌کردن هر چیزی از غیر خدا را جایز نمی‌داند، و از تمامی اعمال و کارهای غیرخدایی در پیشگاه با عظمت پروردگار یکتا اعلان برائت و بیزاری می‌کند.[۸]


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱]- درباره وجه تسمیه عرفه چند قول وجود دارد از آن جمله:
۱- بعد از اینکه ابراهیمu مناسک را انجام داد و از آنها فراغت یافت، جبرئیل در آن توقفگاه خطاب به او گفت: آیا آن را دریافتی و به خوبی انجام دادی؟ گفت: آری، دریافتم.
۲- وقتی که آدم و حواء از بهشت خارج شدند، در آنجا مجدداً به هم رسیدند و یکدیگر را یافتند.
۳- مسلمانان (به ویژه حجاج) در آنجا به گناهان و لغزشهای خود اعتراف می‌کنند و از بارگاه خدای رحمان طلب آمرزش می‌کنند.
۴- خداوند در آنجا خیر و برکت و رحمت و مغفرت خود را به بندگان مؤمن خود می‌نمایاند. نقل از «المغنی فی فقه الحج و العمرة» تألیف سعید بن عبدالقادر باشنغر، ص ۲۴۶ (م).

[۲]- صحیح بخاری ح شماره / ۴۶۰۶ و صحیح مسلم ح شماره / ۳۰۱۷٫
[۳]- صحیح مسلم ح شماره / ۱۳۴۸٫
[۴]- نقل از «التمهید» ج ۱ ص ۱۲۰٫
[۵]- المسند امام احمد ج ۲ ص ۲۲۴٫
[۶]- نقل از «مجلس فی فضل یوم عرفة» تألیف: ابن ناصر‌الّدین دمشقی ص ۶۳٫
[۷]- سنن ترمذی ۳۵۸۵ به روایت عبدالله ابن عمر، و ناصرالدین آلبانی، آن را در سلسلة الصحیحة، ج ۴ ص ۷ و ۸ نقل کرده است.
[۸]- نقل از «تیسیر العزیز الحمید» ص ۷۸٫

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:,

 

 

 

 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:,

تعجب از كسى كه از چهار چيز مى ترسد و به چهار چيز پناه نمى برد

(( عن جعفر بن محمد عليه السلام قال : عجبت لمن فزع من اربعة ، كيف لايفزع الى اربعة :
عجبت لمن خاف كيف لايفزع الى قوله عزوجل ((حسبنا الله و نعم الوكيل ))
فانى سمعت جل جلاله يقول بعقبها: فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم يمسسهم سوء))
و عجبت لمن اغتم كيف لايفزع الى قوله عزوجل : ((لاآله الاانت سبحانك انى كنت من الظالمين )) فانى سمعت الله عزوجل شانه يقول بعقبها (( فاستجبناله و نجيناه من الغم و كذلك ننجى المؤ منين ))
و عجبت لمن مكر به كيف لايفزع الى قوله تعالى ((و افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد)) فانى سمعت جل وتقدس يقول بعقبها ((فوقيه الله سيئات ما مكروا))

و عجبت لمن اراد الدنيا و زينتها، كيف لايفزع الى قوله تبارك و تعالى ((ما شاء الله لاقوة الا الله )) فانى سمعت الله عز اسمه يقول بعقبها ((ان ترن اقل منك مالا و ولدا، فعسى ربى ان يوتين خيرا من جنتك و عسى موجبه )
امام ششم فرمود: تعجب مى كنم از كسى كه از چهار چيز مى ترسد ولى به چهار چيز پناه نمى برد.
1- در شگفتم از كسى كه از دشمن مى ترسد چرا به قول خدا پناه نمى برد كه فرمود: ((خدا ما را بس است و خوب وكيلى است )) چون شنيدم خدا دنبالش فرمود: ((با نعمت و فضل خدا برگشتند، بدى به آنها نرسيد)).
2- در شگفتم از كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى برد به گفتار خدا (( ((لااله الاالله سبحانك انى كنت من الظالمين )) نيست معبود به حقى جز ذات الله كه پاك و منزه هستى تو و من از ستمكاران هستم )) زيرا شنيدم خداوند در دنبال آن مى فرمايد ((در خواست هايش را اجابت كرديم و از اندوه رهائيش داديم و اين گونه مؤ منان را مى رهانيم )).
3- در شگفتم از كسى كه گرفتار مكار و بدانديش است ، چرا به اين گفته خدا پناه نمى برد: (( و افوض امرى الى الله ان الله بصير بالهباد )) كار خود را به خداوند واگذار نمودم زيرا خداوند به بندگان بينا است )) چون شنيدم كه خداوند دنبالش مى فرمايد: ((خداوند او را از بديهائى كه درباره او انديشه داشتند حفظ نمود))
4- در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرامش آن است چرا به گفته خداوند پناه نمى برد: (( ((ما شاء الله لاقوة الا بالله هر چه خدا خواست همان مى شود قدرت و نيروئى نيست جز به خواست خدا)) زيرا شنيدم كه خداوند در ادامه آن مى فرمايد: ((اگر چه مى بينى اكنون دارائى و فرزند من از تو كمتر است ، اميد است خدا بهتر از باغ تو به من دهد)) عسى معنى مثبت مى دهد يعنى خدا عطا مى كند.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:,

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:,

 

عملیات ریاضی

توحید - نبوت - معاد - عدل - امامت

مقدارعددی

الله ۶۶

تعداد انبباء الهی (س) ۱۲۴۰۰۰طبق روایت

معاد ۱۱۵

عدل ۱۰۴

امامت

تعداد ۱۲نفر

مقدار عددی نام مبارک ایشان ۱۵۴۰

۱۵۴۰+۱۲+۱۰۴+۱۱۵+۱۲۴۰۰۰+۶۶=۱۲۵۸۳۷:۱۹=۶۶۲۳

موضوع بسیار جالبی که در عملیات ریاضی

فوق دیده میشود این است که

مقدارعددی الله ۶۶

معاد۱۱۵

عدل ۱۰۴

۱۰۴+۱۱۵+۶۶=۲۸۵:۱۹=۱۵

یعنی الله با معاد وعدل مضربی از ۱۹است و

۱۲۴۰۰۰پیامبر(س)

با

۱۲امام معصوم (س) با مقدار عددی ۱۵۴۰

۱۵۴۰+۱۲+۱۲۴۰۰۰=۱۲۵۵۵۲:۱۹=۶۶۰۸

مضربی از ۱۹است

هر جا ۱۱۵باشد برداشت بنده این است که برابراست با ۱۱۵بسم الله

وبسم الله الرحمن الرحیم در قران که معنایش میشود حاکمیت مطلق

خدا بدون اینکه احدی بجز خدا یا پیامبر خدا یا امام دخالتی داشته باشند

۱۵۸۷+۶۶=۱۶۵۳:۱۹=۸۷

۱۵۴۰+۱۱۳=۱۶۵۳

(۹۲+۱۱۸)-۱۶۵۳=۱۴۴۳


نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد
معرفی وبلاگ
نویسندگان
آرشیو مطالب